تسلیت | ... |
[جمعه 1393-09-28] [ 10:39:00 ب.ظ ] |
والشمس و ضحیها
|
مقام معظم رهبری: شیعه باید مدرن ترین شیوه های تبلیغ را برای رساندن پیام حق خود به دیگران مورد استفاده قرار دهد. |
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آیت الله جوادی آملی می فرمایند: انسان همان طوري كه به سطل زباله با يك نگاه متنفّرانه مينگرد با گناه هم همين طور بايد نگاه كند اين بر همه ما واجب است آن وقت چنين جامعهاي معطّر ميشود.
مقام معظم رهبری می فرمایند: نخبگی مجموعه ای از سه ویژگی (هوش، استعداد )، (همت برجسته برای مطالعه و کار وتلاش) و (حوصله تحسین بر انگیز برای پیگیری و مداومت) است و نگاه عالمانه و حکیمانه به این ویژگی ها روشن می کند که همه ی آنها نعمت و رزق الهی است…رزق دانش و نخبگی را باید در راه خدا و برای خیر بندگان خدا، انفاق کرد و آن را در خدمت حال و آینده «جامعه، ملت و کشور» قرار داد. هفته پژوهش بر دوستان گرامی و طلاب محترم و فعالان در فضای مجازی مبارک باد.
زائری بارانی ام، آقـا بـه دادم مـی رسی؟
1. مقام عبودیت در فرازی از زیارت اربعین می خوانیم: السَّلاَمُ عَلَى صَفِی اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِیهِ السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَینِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ؛ سلام بر بندة خالص، و فرزند بندة خالص خدا، سلام بر حسین مظلوم شهید. عبودیت از ویژگیهای امام حسین(ع) و پیروان آن گرامی است. تا فردی به مقام بندگی خالص خدا نرسد، هرگز نمی تواند به سوی کمال حرکت کند. خداوند در قرآن فرموده: (وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا)؛ ۴ یعنی قسم به آن نفوسى كه از روى حقیقت و صمیم قلب در حضور من در مقام اطاعت و بندگى خالصانه صف كشیده، مرا براى خود، مراد و مقصود قرار داده، به غیر از من به هیچ چیز دیگرى التفات نمى كنند. و در جایی دیگر بندگی خالصانه را منشأ علم و رحمت الهی قلمداد کرده، می فرماید: (فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً)؛ ۵ [موسی (ع) و همراهش] بنده اى از بندگان ما را یافتند كه رحمت و موهبت عظیمى از سوى خود به او داده، و علم فراوانى از نزد خود به او آموخته بودیم. این آیه نشان مى دهد كه برترین افتخار هر انسانی آن است كه بندة خالص خدا باشد و این مقام عبودیت است كه انسان را مشمول رحمت الهى مى سازد و دریچه هاى علوم را به قلبش مى گشاید. در حقیقت جوهرة علم الهى از عبودیت و بندگى خدا سرچشمه مى گیرد. اساساً رمز دستیابى امام حسین(ع) به مقامات والا، عبودیت و تسلیم محض خدا بودن آن حضرت بود. همان چیزى كه در هر زیارتی به آن شهادت مى دهیم و حتی خود حضرت همواره به آن افتخار می کرد، نمونه اش این روایت است: امام حسین (ع) به همراه انس بن مالك به كنار قبر مادربزرگش حضرت خدیجه(ع) آمدند. امام در كنار قبر آن بانوى اسلام گریه كرد، سپس به انس فرمود: مرا تنها بگذار! انس مى گوید: به كنارى رفتم و از دید آن حضرت پنهان شدم. آن حضرت به نماز و ذكر و دعا مشغول شد. وقتى كه مناجاتش به طول انجامید، نزدیك آمدم، شنیدم كه این گونه نجوا مى كرد: یا رَبِّ! یارَبِّ! اَنْتَ مَوْلاهُ فَاْرْحَمْ عَبیداً اِلَیكَ مَلْجاهُ؛ پروردگارا! پروردگارا! تو مولاى او هستى، به بنده اى كه پناهگاهى به جز تو ندارد، رحم كن.
راه زنده ماندن اسلام کربلا را زنده نگه دارید و نام مبارک حضرت سیدالشهدا را زنده نگه دارید که با زنده بودن او اسلام زنده نگه داشته می شود. سرآغاز زندگی جاوید اسلام شهادت سیدِ مظلومان و هواخواهانِ قرآن در عاشورا، سرآغاز زندگی جاوید اسلام و حیات ابدی قرآن کریم بود. آن شهادت مظلومانه و اسارت آل اللّه تخت و تاج یزیدیان را که با اسم اسلام اساس وحی را به خیالِ خامِ خود می خواستند محو کنند برای همیشه به باد فنا سپرد و آن جریان، سفیانیان را از صحنه تاریخ به کنار زد. این خون سیدالشهداست که خون های همه ملت های اسلامی را به جوش می آورد و این دستجات عزیز عاشوراست که مردم را به هیجان می آورد و برای اسلام و برای حفظ مقاصد اسلامی مهیا می کند. در این امر سستی نباید کرد. سیدالشهداء همه جا هست. «کلُّ اَرْضٍ کربلا؛ همه جا محضر سیدالشهدا است… همه محراب ها از سیدالشهدا است… امام حسین نجات داد اسلام را.
حرف آخر زنان مسلمان از زمان نبی گرامی اسلام تا گذر زمان همچنان ؛ عاشورایی هستند و تا ظهور منجی بشریت فرهنگ عاشورا را نسل به نسل منتقل می کنند . به امید ظهور منتقم آل محمد
یک درس بزرگ زنان قهرمان در كربلا حفظ ارزشهاى دينى و اعتراض به هتك حرمت خاندان نبوت و رعايت عفاف و حجاب در برابر چشمهاى آلوده بود. زنان اهل بيت، با آنكه اسير بودند و لباسها و خيمه هايشان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض ديد تماشاچيان بودند، اما اعتراض كنان، بر حفظ عفاف تاكيد مى ورزيدند. ام كلثوم در كوفه فرياد كشيد كه آيا شرم نمى كنيد براى تماشاى اهل بيت پيامبر جمع شده ايد؟ وقتى هم در كوفه در خانهاى بازداشت بودند، زينب اجازه نداد جز كنيزان وارد آن خانه شوند. در سخنرانى خود در كاخ يزيد نيز به گرداندن، شهر به شهربانوان،اعتراض كرد :اى پسر آزاد شده، آيا در پشت پرده قرار دادن زنان و كنيزان خود و جلو انداختن دختران رسول خدا به صورت اسير از عدل است؟ تو پرده آنان را دريدى، چهره هايشان را آشكار ساختى، از شهرى به شهرى مى رانى، رهگذران و بام نشين ها به تماشايشان مى ايستند و آشنا و بيگانه و حاضر و غايب به سيماى آنان خيره مى شوند.به نقل از سایت عاشورا
قال الامام موسی الکاظم علیه السلام : تفَقَّهوا فی دینِ الله فإنَّ الفقه مفتاحُ البَصیرة، وتَمامُ العِبادة و السّببُ إلی المنازل الرفیعة و الرُّتبِ الجَلیلة فی الدین و الدنیا،و فَضلُ الفَقیه علی العابد كَفَضلِ الشمسِ علی الكواكب و مَن لَم یَتَفَقَّه فی دینهِ لَم یَرضَ اللهُ لهُ عملاً.
تحف العقول ص410
روزی خدا را نخور و هر گناهی دلت خواست انجام بده از ولایت خدا بیرون برو و هر گناهی دلت خواست انجام بده جایی برو که خدا تو را نبیند بعد هر گناهی دلت خواست انجام بده وقتی ملک الموت خواست قبض روحت کند او را از خودت دفع کن و هر گناهی دلت خواست بکن وقتی مالک آتش تو را داخل آتش قرار می دهد تو نرو و هر گناهی دلت خواست انجام بده امام حسین علیه السلام، بحارالانوار، ج75، ص126
استاد حاج اسماعیل دولابی فرمودند: خلاصه اخلاق در دو کلمه ی مرنج و مرنجان است.
قال الحسین علیه السلام: آنچه را طاقت نداری با زحمت بر خود مبند. آنچه را که بدست نمی آوری دنبال نکن. بر آنچه قدرت نداری حساب باز نکن. جز به اندازه ای که به دست می آوری نبخش. جز به اندازه ای که کار انجام داده ای پاداش نخواه. جز به آنچه از طاعت خدا رسیدی خوشحال مباش. موسوعه کلمات امام حسین علیه السلام، ص767
شاهدی گفت به شمعی کامشب در و دیوار ، مزین کردم دیشب از شوق نخفتم یکدم دوختم جامه و بر تن کردم دو سه گوهر ز گلوبندم ریخت بستم و باز به گردن کردم کس ندانست چه سحر آمیزی به پرند ، از نخ و سوزن کردم صفحۀ کارگه ، از سوسن و گل به خوشی چون صف گلشن کردم تو به گرد هنر من نرسی زانکه من بذل سرو تن کردم شمع خندید که بس تیره شدم تا ز تاریکیت ایمن کردم
ام سلمه می گوید: حسن و حسین علیهما السلام در جلوی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در خانه ی من مشغول بازی بودند؛ جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد! براستی امت تو این پسرت را بعد از تو می کشند و با دست به حسین اشاره کرد. پس رسول خدا گریست و حسین را به سینه چسباند……ام سلمه وقتی خبر شهادت سالار شهیدان را شنید، با حالتی پریشان فرمود: آیا براستی چنین کردند؟ خداوند قبورشان را از آتش پر سازد. سپس گریست تا این که بیهوش شد و بر زمین افتاد. دلبستگی شدید ام سلمه سبب شد که برپایی مجلس عزای امام حسین رواج یابد. ره توشه راهیان نور، سال1386، ص384
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|