کسی به اندازه ی شهداء به بشر خدمت نکرده است! | ... |
شاهدی گفت به شمعی کامشب
در و دیوار ، مزین کردم
دیشب از شوق نخفتم یکدم
دوختم جامه و بر تن کردم
دو سه گوهر ز گلوبندم ریخت
بستم و باز به گردن کردم
کس ندانست چه سحر آمیزی
به پرند ، از نخ و سوزن کردم
صفحۀ کارگه ، از سوسن و گل
به خوشی چون صف گلشن کردم
تو به گرد هنر من نرسی
زانکه من بذل سرو تن کردم
شمع خندید که بس تیره شدم
تا ز تاریکیت ایمن کردم
ادامه مطلب :
پی پیوند ، گهر های تو بس
گهر اشک به دامن کردم
گریه ها کردم و چون ابر بهار
خدمت آن گل و سوسن کردم
خوشم از سوختن خویش از آنک
سوختم ، بزم تو روشن شد
گرچه یک روزن امید نماند
جلوه ها بر در و روزن کردم
تا فروزنده شود زیب و زرت
جان ز روی و دل از آهن کردم
خرمن عمر من ار سوخته شد
حاصل شوق تو خرمن کردم
کارهائیکه شمردی بر من
تو نکردی ، همه را من کردم
پروین اعتصامی
شهدا کسانی اند که مثل شعله در ظلمت درخشیدند و جان خود را فدا کردند.
[دوشنبه 1393-09-03] [ 06:18:00 ب.ظ ] |
فرم در حال بارگذاری ...