مولود کعبه | ... |
باز امشب بر سرم شور و نواسـت * بـر سـرم شور و نوای مرتضـاسـت
بـاز مـرغ طـبـع مــن پـروازکـرد * در ســپــهـر مــعــرفـت پرواز کرد
باز فـکرم در کـمـند واژه هـاست * دور تا دورم ز واژه، حلقه هاست
خامه اينک در کـفم پُـر مدعاست * گفته هايم شـکـريـن و دلــربـاست
بـاز مــی گـويـم بـــه آواز جــلی * يـــا عـــلی و يــا عــلی و يـاعلی
امــشــب از غــير عـلی بـيگانه ام * فــارغ از دنـيای مـحنت خانه ام
دارم امــشـب مـن تـــمـنای وصال * از نــگار دلــفـريـب خـوش جمال
آن نـــگار نــازنــيــن ســـاده کـو؟ * ســاقـی و جـام و سبو و باده کو؟
ســـاقــيـا بــرخـيز گاه مستی است * بر مراد دل، جـهان هستی است
مــسـت صــهـبـای ولايـت کـن مرا * جـرعه نـوش جام وحـدت کن مرا
امــشــب آن مــاه مـعـلّی می رسد * امـشـب آن محبوب جانها می رسد
انــتــظار کـــعــبـه پـايـان می رسد * نــور يــزدان، روح قرآن مـی رسـد
می رسـد شـمـع شـبـسـتـان حـضور * کـعـبـه مـی گـردد سراسر غرق نور
يــا عـلـی کــعـبه ولادتـگاه تـوسـت * شائق ديـــدار روی مـــاه تــوسـت
حـــق گـــشوده خـــانـه تـوحيد را * تـــا کـه مـهمانـی کـند خورشيد را
حــوريـان از شوق، هوهو می کنند * از شــعـف شــور و هياهو می کنند
ديده چون بگشود ولب چون بازکرد * بـاکـلام حــق ســخـن آغــاز کرد
فــاطمه بنت اســد شــد در شــگـفت * ماه خود را هم چوجان، دربرگرفت
گل چـو بر دســتـان پـيـغـمـبر نشست * بـرلـبش آيـات قــرآن نــقش بست
حــق پــرسـتان نـام حق معنا کنيد * در رخ مــولا خــدا پــيـدا کـنيد
مـن دمــادم از عــلی دم مـی زنـم * بـر ولايـش چــنگ، محکم می زنم
يا عــلی نــام تــو اســم اعظم است *زخـم قـلـب عاشـقان را مرهم است
يا عــلی حـب تــو آئـين مـن است * نــام تــو حـرف نخستـين من است
يا عــلی شـاهـان گــدای کـوی تو * بـــنــدگــان قــبــلـه ابـــروی تــو
مسـتم از جام ولايـت يـا عـلی(ع) * جــان مـن بادا فدايت يا علی(ع)
ای مـسـلمان، کــعـبه يعنی مرتضی * نـيـسـت هـرگز کعـبه از مولا جدا
مـــرتـضی يــعـنی صــراط مستقيم * آيـــه هــای نـــور قـــرآن کـــريـم
ای خداجو چشم دل چون واکنی * نــور حــق را در عــلی پـيدا کنی
جز علی مولود پاک کعبه کيست؟ * حـج بـی حــب عــلی مقبول نيست
هرکه راجز مهر حيدر بر دل است * در صــفـا و مـروه سعيش باطل است
راه حق را بـی عــلی هرگز مپوی * در مــقـام و رکن و مـشـعر او بجوی
بی علی درگـاه حق رفتن خطاست * رو بــه سـوی قــبله بنشستن خطاست
بـعـد پــيــغمبر عــلی فـرمانرواست * نــاخــدای کــشتی ديــن خداســت
شهر علم مصطفی را، در، علی است * عدل و انصاف و مروت در علی است
کفو زهرا، صهر پيغمبر علی است * بـو تـراب و ســاقی کـوثر، علی است
مـــن کـجا و مــدحت يـعسوب دين * مــدحت و وصـــف امــير الـمؤمنين
وصـف مــولا را خــدا بنموده است * بــارهــا پــيــغمبرش بــســتوده است
من غــلام حــلــقــه گــوش قـنبرم * خـــاک پـــای شـــير يـزدان حيدرم
يـا عـــلی ای شــمـــع دين مصطفی * ای به شـــأنــت هــل أتــی و إنــمـا
ای پــــناه بی پناهان يا عــلی (ع) * ای تو درد و ای تو درمان يا علی(ع)
مــــا گــــدايـــان ســر کوی توئيم * ريـــزه خـــواران ثـــنـــاگوی توئيم
سروده آیت الله زاده صافی گلپایگانی
[دوشنبه 1393-02-22] [ 09:06:00 ق.ظ ] |
فرم در حال بارگذاری ...