نویسنده را بایدی چهار چیز دل و دست و افکار و وجدان تمیز


و گر اینکه ناپاک شد این چهار ز نا پاکی صاحبش شک مدار


چه خوش گفت سعدی خدای سخن بتحریف آن گفته بشنو ز من


فتد تیغ اگر دست زنگی مست از آن به قلم در کف خود پرست


قلم چون گرفتی دو روئی مکن غرض ورزی و کینه جوئی مکن


بکف خاک ,چشم فتوت مپاش گرفتی قلم بی مروت مباش


سخن بی شمار است و مطلب هزار مگو حرف بی مغز نا استوار


ره راستی و درستی گزین جز از راستی و درستی مبین


قلم گیر و همچون قلم راست باش نه هر چش خیال کجت خواست باش


کجی گر ,زشمشیر جوئی بجاست قلم راست باید , چو کج شد خطاست


قلم کز پی زحمت مردم است قلم نیست نیش دم کژدم است


مشو خار راه خیال کسی که اندیشه زاندیشه باید بسی


رخ زشت چون خبث طینت مپوش بگمنامی و باز گوشی مکوش


میرزا ابوالقاسم عارف قزوینی

موضوعات: اشعار  لینک ثابت