خرقه ي تزوير | ... |
ماییم و یکی خرقهی تزویر و دگر هیچ
در دام ریا، بسته به زنجیر و دگر هیچ
خودبینی و، خودخواهی و، خودکامگی نفس
جان را چو روان، کرده زمینگیر و دگر هیچ
در بارگه دوست، نبردیم و ندیدیم
جز نامهی سربسته به تقصیر و دگر هیچ
بگزیده خرابات و، گسسته ز همه خلق
دلبسته به پیش آمدِ تقدیر و دگر هیچ
درویش که درویش صفت نیست، گشاید
بر خلق خدا دیدهی تحقیر و دگر هیچ
صوفی که صفاییش نباشد، ننهد سر
جز بر در مردِ زر و شمشیر و دگر هیچ
عالِم که به اخلاص نیاراسته خود را
علمش به حجابی شده تفسیر و دگر هیچ
عارف که ز عرفان کتبی چند فراخواند
بسته است به الفاظ و تعابیر و دگر هیچ.
از ديوان اشعار امام خميني (ره)
[شنبه 1394-03-16] [ 08:10:00 ب.ظ ] |
با سلام
بانوی مهر پر میزند دلم به هوای زیارتت
چندیست این دل هوای حرم دارد…
تقدیم به خورشید بیت النور
هوالکریم
ای دختر خورشید ای خواهر دریا
زهراترین زینب! زینب ترین زهرا!
ماه مقیم قم! خورشید بیت النور!
در سایه سار توست سرتاسر دنیا
فهم حقیر ما پایین تر از پایین
وصف بلند تو بالاتر از بالا
لبخند معصومت مهر رضایت زد
بر شوق خواهرها عشق برادرها
تنها به دست توست ای سوره ی انفاق
دنیای ما امروز عقبای ما فردا
ماییم و چشمی تر ای چشمه ی کوثر
بر ما عطایی کن از فیض اعطینا
وقتی ضریحت را با گریه می بوسیم
در چشممان پیداست آن قبر ناپیدا
باز از تو می گویم یا حضرت زینب
باز از تو میخوانم یا حضرت زهرا
از آه لبریزم از اشک سرشارم
این قطره را دریاب دریاب ای دریا
سیدمحمد جواد شرافت
فرم در حال بارگذاری ...