سردار عشق تولدت مبارك | ... |
[یکشنبه 1396-12-20] [ 09:29:00 ب.ظ ] |
والشمس و ضحیها
|
مقام معظم رهبری: شیعه باید مدرن ترین شیوه های تبلیغ را برای رساندن پیام حق خود به دیگران مورد استفاده قرار دهد. |
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حضرت مهدی در بیانی شریف می فرمایند که “ان لی فی ابنته رسول الله اسوه حسنه” (الغیبه للطوسی)؛ دختر رسول خدا (س) برای من الگویی نیکوست. با این بیان کاملا صریح می توان گفت که حضرت مهدی(عج)، ادامه زهرا(س) و آینه تمام نمای اوست. اهداف مهدی(عج) اهداف فاطمه(س) و راه او راه فاطمه و سلوك او سلوك فاطمه است و مهدی باوری بی شناخت فاطمه میسور نیست. نتیجه ای كه از تفكر در آیات ، روایات وتشرفات به دست می آید این است كه ارتباطی نزدیك بین حضرت زهرا (س) و حضرت مهدی(عج) وجود دارد، گویی رمز و رازی میان این دو بزرگوار است. فاطمه با نام مهدی شاد میشد و با یاد او خود را تسلیت میداد. بدون مهدی(عج)، تحمل شهادت حسین(ع) بر فاطمه سنگین می نمود. چون بی مژده او، رسالت پدرش و تمام انبیاء سلف را ناتمام مییافت. مهدی باوری بی شناخت فاطمه میسور نیست. فاطمه به چنین فرزندی می بالد و مهدی نیز بر چنین مادری فخر می فروشد.
بسم الله الرحمن الرحیم ملت عزیز و سربلند ایران! امروز عزم و بصیرت شما حادثهی بزرگ و خیره کنندهئی آفرید. عظمت راهپیمائی امروز شما که به نظرِ محاسبهگرانِ دقیق، از سالهای پیش پرجمعیتتر و پرشورتر بود، پاسخ قاطع و دندانشکنی به بیگانگان و دشمنان و سستعهدان داد. دشمن با تکیه بر تصوّر ناقص و باطل خود از ایران و ایرانی، همهی توان و تلاش تبلیغی خود را بر این متمرکز کرده بود که 22 بهمن امسال را بیرونق و احیاناً به ضد خود تبدیل کند. شما عملاً زنده و پویا بودن انقلاب را به رخ آنان کشیدید و پایبندی به آرمانهای امام راحل را با شعارهای خود و با حضور گرم خود، با صدای بلند فریاد کردید. نهیب ملت ایران دشمن را به عقب میراند و عزم راسخ او معادلات غلط آنان را به هم میریزد. مسئولان کشور قدر این پدیدهی بینظیر را بدانند و با استقامت کامل و روحیّهی انقلابی و عمل جهادی به ملت عزیز خدمت و از آرمانهای انقلاب دفاع کنند. آینده متعلق به ملت بیدار و بصیر ماست، ما مسئولان باید بکوشیم از ملت عقب نمانیم. ولا تهنوا و لاتحزنوا و انتم الأعلون ان کنتم مؤمنین
امام خمینی (ره) در پیامی به ملت ایران در نخستین سالگرد پیروزى انقلاب اسلامی فرمودند:
صفحات: 1 · 2
از نگاه شهید مطهری، یکی از آفتهای نهضت، نفوذ اندیشه های بیگانه است. «اندیشه های بیگانه از دو طریق نفوذ می کند. یکی از طریق دشمنان؛ به این بیان که هنگامی که یک نهضت اجتماعی اوج می گیرد و جاذبه پیدا می کند و مکتبهای دیگر را تحت الشعاع قرار می دهد، پیروان مکتبهای دیگر برای رخنه کردن در آن مکتب و پوسانیدن آن از درون، اندیشه های بیگانه را که با روح آن مکتب مغایر است، وارد آن مکتب می کنند و آن مکتب را به این ترتیب از اثر و خاصیت می اندازند و یا کم اثر می کنند. نمونه اش را در قرون اولیه اسلام دیده ایم. پس از گستردگی و جهانگیری اسلام، مخالفان اسلام، مبارزه با اسلام را از طریق تحریف آغاز کردند. اندیشه های خود را با مارک تقلّبی اسلام صادر نمودند. اسرائیلیات، مجوسیات و مانویات با مارک اسلام وارد حدیث و تفسیر و افکار و اندیشه های مسلمانان گردید و بر سر اسلام آمد آنچه آمد. خوشبختانه علمای اسلام متوجه این نکته شدند و تا حد زیادی موفق به آفت زدایی گشتند که هنوز هم ادامه دارد. دیگر از طریق دوستان و پیروان. گاهی پیروان خود مکتب به علت ناآشنایی درست با مکتب، مجذوب یک سلسله نظریات و اندیشه های بیگانه می گردند و آگاهانه یا ناآگاهانه آن نظریات را رنگ مکتب می دهند و عرضه می نمایند. نمونه این جهت نیز در جریانات قرون اولیه اسلامیه دیده می شود که مثلاً مجذوب شدگان به فلسفه یونانی و آداب و رسوم ایرانی و تصوف هندی، نظریات و اندیشه هایی را به عنوان خدمت ـ نه به قصد خیانت ـ وارد اندیشه های اسلامی کردند. خوشبختانه این جهت نیز از چشم تیزبین علمای اسلامی دور نماند و یک جریان «نقد اندیشه» در این موضوعات نیز می بینیم که سیر تحولات آن نظریات در جهت حذف نظریات بیگانه هدایت شده است. امروز که نهضت اسلامی ایران اوج گرفته و مکتبها و «ایسم»ها را تحت الشعاع قرار داده است، هر دو جریان را مشاهده می کنیم. هم گروهی را می بینیم که واقعاً وابسته به مکتبهای دیگر، بالخصوص مکتبهای ماتریالیستی هستند و چون می دانند با شعارها و مارکهای ماتریالیستی کمتر می توان جوان ایرانی را شکار کرد، اندیشه های بیگانه را با مارک اسلامی عرضه می دارند. بدیهی است اسلامی که با محتوای ماتریالیستی در مغز یک جوان فرورود و تنها پوسته اسلامی داشته باشد، به سرعت دور انداخته می شود؛ و هم می بینیمـ و این خطرناکتر استـ که افرادی مسلمان، اما ناآشنا به معارف اسلامی و شیفته مکتبهای بیگانه، به نام اسلام اخلاق می نویسند و تبلیغ می کنند، اما اخلاق بیگانه؛ فلسفه تاریخ می نویسند همان طور؛ فلسفه دین و نبوت می نویسند همان طور؛ اقتصاد می نویسند همان طور؛ سیاست می نویسند همان طور؛ جهان بینی می نویسند همان طور؛ تفسیر قرآن می نویسند همان طور و. ..». (مطهری، 1374: ج 24: 87)
ﺍﯼ ﻋﺰﯾﺰﺩﻝ!ﺍﯼ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﻣﻦ!ﺗﺎ ﮐﯽ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺗﻮ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﺑﻤﺎﻧﻢ؟ﺑﺎ ﮐﺪﺍﻣﯿﻦ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ؟ﺑﺎ ﻭﺳﻌﺖ ﮐﺪﺍﻣﯿﻦ ﺩﻝ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺭﺯﻡ؟ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﮐﺪﺍﻣﯿﻦ ﻧﺠﻮﯼ ﺑﻪ ﺷﺎﺧﺴﺎﺭ ﻋﻨﺎﯾﺖ ﺗﻮ ﺑﯿﺎﻭﯾﺰﻡ؟ ﭼﻪ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﺑﺮ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺩﻫﻠﯿﺰﻫﺎﯼ ﮔﻮﺷﻢ ﺑﭙﯿﭽﺪ ،ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺁﻭﺍﯼ ﺩﻝ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺗﻮ ﻣﺤﺮﻭﻡ ﺑﻤﺎﻧﻢ.ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺟﺰ ﭘﺎﺳﺦ ﺗﻮ ﻭ ﺟﺰ ﮐﻼﻡ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺗﻮ ﺑﺮ ﻣﻦ ﮔﺮﺍﻥ ﻭ ﺷﮑﻨﻨﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
میلانی فرانکلین (مشهور به مرضیه هاشمی) گوینده و مستندساز آمریکایی شبکه انگلیسی زبان پرس تی وی است. او در ایالت لویزیانای آمریکا در یک خانواده کاتولیک متولد شد و در رشته رادیو وتلویزیون در دانشگاه ایالت کلورادو تحصیل کرد. در همان سال های تحصیل انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و قلب او را تکان داد پس از آشنایی با انقلاب اسلامی و بحث و گفت وگو با دانشجویان مسلمان ایرانی مقیم آمریکا، مسلمان شد. فرانکلین بعدها با یک دانشجوی مسلمان ایرانی به نام احساس هاشمی ازدواج و چندین بار در همان ایام به کشور ایران سفر کرد.او اکنون گوینده خبر شبکه پرس تی وی است.وقتی از میلانی فرانکلین خواستم ازاحساسش نسبت به امیرالمومنین بگوید و اینکه وقتی اولین بار سراغ نهج البلاغه رفته و صفحاتش را ورق زده چه حسی سراغش آمده را برایم توضیح دهد،هیجان زده شد و با همان فارسی دست و پا شکسته که کلمات انگلیسی زیادی هم در آن به کار می رفت، گفت: امام علی (ع) برای من مثل رویا می ماند انگار مردی است که از دل افسانه های دور آمده باشد اما آنقدر کلامش توام با حقیقت و زیبایی است که وقتی نهج البلاغه اش را می خوانم فکر می کنم مردی از فراسوی تاریخ با من حرف می زند.من وقتی مسلمان شدم از زندگی امیرالمومنین(ع) زیاد می شنیدم، از نگاه یک انسان، ایشان را خیلی دوست داشتم اما وقتی که زندگی ایشان را خواندم، احساس می کردم اندیشه حضرت امام خمینی(ره) به امیرالمومنین(ع) نزدیک است. وقتی می خواندم که امام علی(ع) مظلوم بود، صبور بود می دیدم که امام خمینی(ره)هم این طور است، سختی هایی کشیده و صبر کرده تا انقلاب ایران پیروز شود. شجاعت های حضرت علی(ع) هم خیلی در خاطرم مانده ولی صبوری های ایشان برایم معنای دیگری داشت. این صبر در ذهنم از هر چیز دیگری پررنگ تر بود. این که مردی به بزرگی او برای جامعه اسلامی صبر کند، چون اسلام برایشان مهم تر بود. برای من به عنوان یک تازه مسلمان جذاب و مهم بود. در واقع من بزرگی ایشان را آن جا حس کردم. صبر و بصیرت امیرالمومنین(ع) قلبم را تکان می داد و من ساعت ها می نشستم و به ایشان و به راهی که رفته بودند، فکر می کردم.
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|