در كمين گل سرخ | ... |
کتاب “در کمین گل سرخ” زندگینامه داستانی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی از تولد تا شهادت ایشان، به نویسندگی محسن مؤمنی شریف است. این اثر شامل پنج بخش است؛ بخش اول با عنوان “از کودکی تا پیروزی انقلاب اسلامی” متشکل از نه فصل، بخش دوم با عنوان “از پیروزی انقلاب اسلامی تا انتصاب به فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در 9 مهر 1360″ شامل سیزده فصل، بخش سوم با عنوان “دوران فرماندهی نیروی زمینی تا عملیات مرصاد و پایان جنگ” شامل شانزده فصل، بخش چهارم با عنوان “دو سال پایانی جنگ” شامل دو فصل و بخش پنجم با عنوان “سرانجام” از دو فصل تشکیلشده است.
نویسنده در این کتاب بهصورت غیرمنتظره داستان زندگی شهید صیاد شیرازی را از جایی قلم میزند که یک سرهنگ حکم بازداشت وی را صادر میکند و نمیداند چند روز بعد او ضامن جانش میشود. در ادامه محتوای کتاب از پدر شهید صیاد شیرازی که نظامی بوده شروع میشود تا به کودکی و نوجوانی و جوانی صیاد شیرازی میرسد. و سپس بهعنوان یک نظامی در آستانه انقلاب، فعالیتهای انقلابی میکند و سرهنگ شعیبی او را به همین جرم به بازداشت میفرستد. چند روز بعد که انقلاب به ثمر میرسد جوانان انقلابی اصفهان میخواهند سرهنگ را اعدام کنند که صیاد شیرازی شفاعتش را میکند.
در بخشهای بعدی کتاب به غائله کردستان و پاکسازی بانه و مریوان به دست صیاد شیرازی میپردازد و سپس رسیدن ایشان به منصب فرماندهی نیروی زمینی ارتش را بازگو میکند. در این کتاب نویسنده در خصوص نقش شهید بهعنوان فرماندهی عملیاتهای بزرگ جنگ، حضور مؤثر در آزادسازی هویزه و خرمشهر، انجام عملیات مرصاد سخن به میان آورده و در پایان به شهادت ایشان اشاره داشته است. این اثر پس از تقریظ مقام معظم رهبری مورد استقبال خوبی از سوی مخاطبان قرار گرفته و تاکنون سیبار تجدید چاپ شده است.
در آستانه سالروز عملیات مرصاد، برشی که از کتاب که به چگونگی انجام این عملیات اشاره دارد، منتشر میشود که میتوانید در ادامه بخوانید:
آن روز تیمسار صیاد در جنوب بود که خبر حمله سنگین دشمن از غرب را شنید. او آن روز از طرف شورای عالی دفاع به مأموریت آمده بود تا فعل و انفعالات اخیر جبهههای جنوب را از نزدیک بررسی کند. برگشت به تهران. حملة عراق به جنوب بعداز پذیرش قطعنامه از سوی ایران، باعث شده بود تمام نیروهای مؤثر به آنجا کشیده شود و جبهههای غرب خالی بمانند. در چنین اوضاعی رهبران سازمان مجاهدین خلق که در رکاب حاکم عراق بودند، وقت را برای حمله به ایران مناسب دیدند. در کمتر از 24 ساعت موفق شدند کاروانی با حدود 15 هزار نفر زن و مرد را مهیای جنگ با ایران کنند. مسعود رجوی به سربازانش گفته بود، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به علت حملات اخیر ارتش عراق از هم پاشیده است و در داخل نیز دولت به علت پذیرش قطعنامه 598 اقتدارش را از دست داده است، بنابراین ما که به کرمانشاه برسیم از همه جای ایران مردم به نفعمان وارد میدان میشوند.. او چنان در عالم تخیل کار ایران را تمام شده میدانست که نخواست وقت را با جواب دادن به اشکالات یارانش از دست دهد، سرمست از پیروزیی که خیالش را میکرد به آنان گفت: «جمع بندی نهایی در میدان آزادی!»
[شنبه 1398-05-05] [ 06:56:00 ب.ظ ] |