يا حسين جان | ... |
[چهارشنبه 1398-07-24] [ 11:53:00 ب.ظ ] |
والشمس و ضحیها
|
مقام معظم رهبری: شیعه باید مدرن ترین شیوه های تبلیغ را برای رساندن پیام حق خود به دیگران مورد استفاده قرار دهد. |
|
||||||||||||||||||||||||||||||||
ماجراي قرباني اسماعيل جهت آزمون بندگي ابراهيم، عجب پر رمز و راز بوده! عجب سخت اما شيرين و با حساب بوده! احلي من العسل تاريخ تكرار مي شود انقلاب خميني از جوانان انقلابي و با بصيرت، عاشق تربيت مي كند سرم فداي حرم بي بي ام زينب آره بايد سرم بره تا كه حرومي ها پاشون به صحن و سراي حرم نرسه! و صداي قلب پدر و مادر مدافع حرم: خدايا اين قرباني را از ما بپذير! خدايا دل خانم زينب را از ما شاد بگردان! عجب پسري! عجب پدري! مگرابراهيم و اسماعيل دوباره متولد شده اند؟ عجب حكايتي است گردش چرخ روزگار
کتاب “در کمین گل سرخ” زندگینامه داستانی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی از تولد تا شهادت ایشان، به نویسندگی محسن مؤمنی شریف است. این اثر شامل پنج بخش است؛ بخش اول با عنوان “از کودکی تا پیروزی انقلاب اسلامی” متشکل از نه فصل، بخش دوم با عنوان “از پیروزی انقلاب اسلامی تا انتصاب به فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در 9 مهر 1360″ شامل سیزده فصل، بخش سوم با عنوان “دوران فرماندهی نیروی زمینی تا عملیات مرصاد و پایان جنگ” شامل شانزده فصل، بخش چهارم با عنوان “دو سال پایانی جنگ” شامل دو فصل و بخش پنجم با عنوان “سرانجام” از دو فصل تشکیلشده است. نویسنده در این کتاب بهصورت غیرمنتظره داستان زندگی شهید صیاد شیرازی را از جایی قلم میزند که یک سرهنگ حکم بازداشت وی را صادر میکند و نمیداند چند روز بعد او ضامن جانش میشود. در ادامه محتوای کتاب از پدر شهید صیاد شیرازی که نظامی بوده شروع میشود تا به کودکی و نوجوانی و جوانی صیاد شیرازی میرسد. و سپس بهعنوان یک نظامی در آستانه انقلاب، فعالیتهای انقلابی میکند و سرهنگ شعیبی او را به همین جرم به بازداشت میفرستد. چند روز بعد که انقلاب به ثمر میرسد جوانان انقلابی اصفهان میخواهند سرهنگ را اعدام کنند که صیاد شیرازی شفاعتش را میکند. در بخشهای بعدی کتاب به غائله کردستان و پاکسازی بانه و مریوان به دست صیاد شیرازی میپردازد و سپس رسیدن ایشان به منصب فرماندهی نیروی زمینی ارتش را بازگو میکند. در این کتاب نویسنده در خصوص نقش شهید بهعنوان فرماندهی عملیاتهای بزرگ جنگ، حضور مؤثر در آزادسازی هویزه و خرمشهر، انجام عملیات مرصاد سخن به میان آورده و در پایان به شهادت ایشان اشاره داشته است. این اثر پس از تقریظ مقام معظم رهبری مورد استقبال خوبی از سوی مخاطبان قرار گرفته و تاکنون سیبار تجدید چاپ شده است. در آستانه سالروز عملیات مرصاد، برشی که از کتاب که به چگونگی انجام این عملیات اشاره دارد، منتشر میشود که میتوانید در ادامه بخوانید: آن روز تیمسار صیاد در جنوب بود که خبر حمله سنگین دشمن از غرب را شنید. او آن روز از طرف شورای عالی دفاع به مأموریت آمده بود تا فعل و انفعالات اخیر جبهههای جنوب را از نزدیک بررسی کند. برگشت به تهران. حملة عراق به جنوب بعداز پذیرش قطعنامه از سوی ایران، باعث شده بود تمام نیروهای مؤثر به آنجا کشیده شود و جبهههای غرب خالی بمانند. در چنین اوضاعی رهبران سازمان مجاهدین خلق که در رکاب حاکم عراق بودند، وقت را برای حمله به ایران مناسب دیدند. در کمتر از 24 ساعت موفق شدند کاروانی با حدود 15 هزار نفر زن و مرد را مهیای جنگ با ایران کنند. مسعود رجوی به سربازانش گفته بود، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به علت حملات اخیر ارتش عراق از هم پاشیده است و در داخل نیز دولت به علت پذیرش قطعنامه 598 اقتدارش را از دست داده است، بنابراین ما که به کرمانشاه برسیم از همه جای ایران مردم به نفعمان وارد میدان میشوند.. او چنان در عالم تخیل کار ایران را تمام شده میدانست که نخواست وقت را با جواب دادن به اشکالات یارانش از دست دهد، سرمست از پیروزیی که خیالش را میکرد به آنان گفت: «جمع بندی نهایی در میدان آزادی!»
… به خاطر عشق است که فداکاری میکنم.
ما همه سرباز خدا هستیم محکم باشید آقا! جوانهای ما محکم بایستند! [یکی از حضار: ما همه سرباز توایم خمینی، گوش به فرمان توایم خمینی ]ما همه سرباز خدا هستیم ان شاءالله . نه تو سرباز منی، نه من سرباز تو. همۀ ما با هم قیام کردیم که اسلام را در اینجا زنده کنیم و ان شاءالله ، به سایر جاها هم صادر کنیم. ما همه برادر با هم هستیم، دوست با هم هستیم و امیدوارم که همۀ ما دوش به دوش هم، هر کس هر مقداری که می تواند، من که یک پیرمرد ضعیف هستم، صحبت بکنم برای شما. آقای فلسفی که پیرمرد قوی ان شاءالله ، هستند، ایشان هم برای شما صحبت بکنند. آقایان اهل منبر هم برای مردم صحبت بکنند. این یک خدمتی است که از ماها برمی آید. ما ان شاءالله ، انجام بدهیم و امیدوارم که برای خدا باشد. كتاب امام به روایت امام: بازشناسی شخصیت امام از زبان خویش/ به کوشش غلامعلی رجائی/ ج 13، ص 335
از غم دوست در این میکده فریاد کشم داد و بی داد که در محفل ما رندی نیست شادیم داد، غمم داد و جفا داد و وفا عاشقم، عاشق روی تو ، نه چیز دگری در غمت ای گل وحشی من، ای خسرو من مُردم از زندگی بی تو که با من هستی سال ها میگذرد، حادثهها میآید (امام خمینی (ره)، 1367)
|
||||||||||||||||||||||||||||||||
|