صوت گل طاها | ... |
[پنجشنبه 1395-06-18] [ 12:22:00 ب.ظ ] |
والشمس و ضحیها
|
مقام معظم رهبری: شیعه باید مدرن ترین شیوه های تبلیغ را برای رساندن پیام حق خود به دیگران مورد استفاده قرار دهد. |
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سلام حاجی شهید از نور قرآن در آنجا برایم بگو از نور قرآن در عالم برزخ برایم بگو از نور قرآن در هم نشینی با اولیاء الهی برایم بگو خوشا بحالت که به خود می بالی و من دنیایی در نبود تو غصه دارم یکسال گذشت و سخت بود نبودنت برای خانواده ات اما شما خوشحال و خندانی خوشا به مقامت
ازدواج دو نور الهی و دو بنده ی برگزیده ویژگیهایی دارد که مشخص می کند انسانهای متعالی چگونه در زندگی شان رفتار می کنند. درس هایی که برای زندگی همه ی ما لازم و ضروری است. نسل جوان و خانواده هایشان با اطلاع از نحوه ی ازدواج این دو بزرگوار می توانند در بسیاری از توقعات و آداب و رسوم اشتباه و دست و پاگیرشان بازنگری کرده و زندگی آنها را الگو قرار دهند. مراسم عروسی آنها ساده و پر از صمیمیت بود. پس از تهیه جهیزیه برای حضرت زهرا (س)، پیامبر(ص) خطبهی عقد علی (ع) و فاطمه (س) را در مسجد در حضور مردم خوانده و پیامبر(ص) از علی (ع) خواست سخن بگوید، حضرت علی (ع) به پا خاست و پس از یاد و سپاس خدا به امر او سخن گفت و رضایت خود را از این ازدواج اعلام نمود. پیامبر از عایشه و امسلمه خواست تا حضرت فاطمه (س) را برای عروسی آماده کنند، و از عمار خواست عطر خوبی تهیه کند. 1 پیامبر(ص) با خیل فرشتگان با تکبیر عروس را به خانه شوهر بدرقه کرده و فاطمه (س) در راه لباس خود را به فقیر بخشید . علی (ع) ولیمهای به میمنت عروسی با حضرت زهرا (س) تهیه و با کمک پیامبر (ص) مردم را اطعام کردند. 2 درسهای عملی که می تواند به مراسم عروسی جوانان ما رنگ و بویی دیگر بخشد : * سادگی مراسم و در حد وسع مادی داماد * ذکر خدا و دوری از هر گونه معصیت و گناه * زینت و آرایش عروس در حد وسع عروس است . اما شروع زندگی زیبا اگر بر پایه ی اعتقادات صحیح باشد به همان زیبایی ادامه خواهد یافت ، بانویی که زیور آلات دنیا برایش کم اهمیت است و به وظایف انسانی و شرعی خود عالم است در زندگی شایسته عمل خواهد کرد. شوهرداری حضرت زهرا (س) یک الگوی کامل برای بانوان مسلمان است.حضرت زهرا (س) در مدت نه سال خانهداری، بهترین الگوی شوهرداری را برای بشریت ارائه داد؛ زندگانی نه ساله پربرکت او برای همهی رهروانش بهترین الگو همسرداری است. تا دنیا و آخرت به سعادت واقعی دست یابد. این مقاله در حد بضاعت خود پارهای از زندگانی زناشویی حضرتش را ترسیم کرده، امید است با الگو گرفتن و عمل کردن به آنها در دنیا به آرامش و در آخرت در زمره پیروانش قرار بگیریم و از شفاعت اوبرخوردار شویم. آمین ربالعالمین. اطاعت کردن از شوهر اطاعت از شوهر از صفات زنان صالحه و درستکار است که قرآن آنها را به صفت اطاعت همراه با تواضع نسبت به شوهر ستوده است (قانتات). 3 مصداق کامل این آیه به شهادت همسر بزرگوارش حضرت علی (ع)، حضرت زهرا اینچنین بوده است: « (فاطمه) او هیچگاه مرا به خشم نیاورد و در هیچ کاری نافرمانی مرا نکرد و براستی هر وقت به او نگاه میکردم غم و اندوههایم بر طرف میشد». 4 صفحات: 1 · 2
وقتی آقای رجایی به ریاست جمهوری تعیین شد، «فرانسوا میتران»، رئیس جمهوری فرانسه، مثل خیلی از رؤسای جمهوری، به او تبریک گفت. آقای رجایی در پاسخ وی نوشت: «این عرف دیپلماسی که شما به آن معتقدید، من به آن معتقد نیستم. شما از یک طرف به عراق میراژ [هواپیمای جنگی] میدهید و از طرف دیگر به من، به عنوان ریاست جمهوری کشور اسلامی ایران که کشورش مورد تهاجم عراق واقع شده، تبریک میگویید. از این دوکار شما، یکی درست است و دیگری نادرست.»عده ای اعتراض کردند و گفتند: این نحو پاسخ، دیپلماسی نبود! ولی آقای رجایی گفت: ما رئیس جمهور و نخست وزیر نشده ایم که به سیاستمداران باج بدهیم و از آنها باج بگیریم.
از شما چه پنهان شک داشتم. نه به شخص امام رضا علیه السلام ؛ نه!… فقط باورم نمی شد که واقعا امامان معصوم، بتوانند قبل از اتفاقات از همه چیز اطلاع داشته باشند. آن روز صبح به همراه امام رضا علیه السلام از مدینه خارج شدیم. در راه فکر کردم که چقدر خوب می شد اگر می توانستم امام را آزمایش کنم. در همین فکرها بودم که امام پرسیدند: «حسین!… چیزی همراه داری که از باران در امان بمانی؟!» فکر کردم که امام با من شوخی می کند، اما به صورتش که نگاه کردم، اثری از شوخی ندیدم. با تردید گفتم: «فرمودید باران؟! امروز که حتی یک لکّه ابر هم در آسمان نیست…». هنوز حرفم تمام نشده بود که با قطره ای باران که روی صورتم نشست، مات و مبهوت ماندم. سرم را که بالا گرفتم، زبانم بند آمد. ابرهای سیاه از گوشه و کنار آسمان به طرف ما می آمدند و جایی درست بالای سرِ ما، درهم می پیچیدند. بعد از چند لحظه آن قدر باران شدید شد که مجبور شدیم به شهر برگردیم. راوی حسین بی موسی
روزی منصور دوانیقی، یکی از خلفای عباسی به امام صادق علیه السلام نوشت: چرا ماننددیگران نزد ما نمی آیی؟ امام علیه السلام در پاسخ فرمود: «ما [از مال دنیا] چیزی نداریم که برای آن، از تو بیمناک باشیم و تو نیز از نظر اخروی چیزی نداری که به آن دلیل به تو امیدوار گردیم. تو نه دارای نعمتی هستی که به دلیل آن به تو تبریک گوییم و نه خود را در بلا و مصیبتی می بینی ک به دلیل آن تو را تسلیت دهیم؛ پس چرا نزد تو بیاییم؟!» منصور نوشت: «برای نصیحت ما بیایید». امام پاسخ دادند: «اگر کسی اهل دنیا باشد تو را نصیحت نمی کند و اگر هم اهل آخرت باشد، نزد تو نمی آید.»
شانه می کرد.گفتم ː<مزاحم شدم.جایی می خوای بری…؟> گفت ː<جایی که نه اما…>حرفش را نصفه گذاشت.موهایش را بافت و پشت سرش انداخت. همین طور که با من حرف می زد صورتش را آرایش کرد.ملیح و زیبا شده بود.کم کم نگران شدم, نکند مهمان دارد و من بی موقع مزاحمش شده ام.بین رفتن و ماندن مردد بودم که بوی عطر خوشی فضا را پر کرد.<یادته!این عطررو خودت برای تولدم خریدی…> وقتی حسابی مرتب و خوش بو شد.آمدوکنار من نشست تصمیم گرفتم بروم. گفتː<کجا؟من که جایی نمی خوام برم,فقط ساعت 05ː12 دقیقه قرار دارم…> بعد به ساعتش نگاهی انداخت.ساعت 05ː12 دقیقه بود.سجاده نماز را پهن می کرد تازه فهمیدم با چه کسی قرار دارد…
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|