از نگاه شهید مطهری، یکی از آفت‎های نهضت، نفوذ اندیشه های بیگانه است. «اندیشه های بیگانه از دو طریق نفوذ می کند.

یکی از طریق دشمنان؛ به این بیان که هنگامی که یک نهضت اجتماعی اوج می گیرد و جاذبه پیدا می کند و مکتب‎های دیگر را تحت الشعاع قرار می دهد، پیروان مکتب‎های دیگر برای رخنه کردن در آن مکتب و پوسانیدن آن از درون، اندیشه های بیگانه را که با روح آن مکتب مغایر است، وارد آن مکتب می کنند و آن مکتب را به این ترتیب از اثر و خاصیت می اندازند و یا کم اثر می کنند. نمونه اش را در قرون اولیه اسلام دیده ایم. پس از گستردگی و جهانگیری اسلام، مخالفان اسلام، مبارزه با اسلام را از طریق تحریف آغاز کردند. اندیشه های خود را با مارک تقلّبی اسلام صادر نمودند. اسرائیلیات، مجوسیات و مانویات با مارک اسلام وارد حدیث و تفسیر و افکار و اندیشه های مسلمانان گردید و بر سر اسلام آمد آنچه آمد. خوشبختانه علمای اسلام متوجه این نکته شدند و تا حد زیادی موفق به آفت زدایی گشتند که هنوز هم ادامه دارد.

دیگر از طریق دوستان و پیروان. گاهی پیروان خود مکتب به علت ناآشنایی درست با مکتب، مجذوب یک سلسله نظریات و اندیشه های بیگانه می گردند و آگاهانه یا ناآگاهانه آن نظریات را رنگ مکتب می دهند و عرضه می نمایند. نمونه این جهت نیز در جریانات قرون اولیه اسلامیه دیده می شود که مثلاً مجذوب شدگان به فلسفه یونانی و آداب و رسوم ایرانی و تصوف هندی، نظریات و اندیشه هایی را به عنوان خدمت ـ نه به قصد خیانت ـ وارد اندیشه های اسلامی کردند. خوشبختانه این جهت نیز از چشم تیزبین علمای اسلامی دور نماند و یک جریان «نقد اندیشه» در این موضوعات نیز می بینیم که سیر تحولات آن نظریات در جهت حذف نظریات بیگانه هدایت شده است.

امروز که نهضت اسلامی ایران اوج گرفته و مکتب‎ها و «ایسم»ها را تحت الشعاع قرار داده است، هر دو جریان را مشاهده می کنیم. هم گروهی را می بینیم که واقعاً وابسته به مکتب‎های دیگر، بالخصوص مکتب‎های ماتریالیستی هستند و چون می دانند با شعارها و مارک‎های ماتریالیستی کمتر می توان جوان ایرانی را شکار کرد، اندیشه های بیگانه را با مارک اسلامی عرضه می دارند. بدیهی است اسلامی که با محتوای ماتریالیستی در مغز یک جوان فرورود و تنها پوسته اسلامی داشته باشد، به سرعت دور انداخته می شود؛ و هم می بینیمـ و این خطرناک‎تر استـ که افرادی مسلمان، اما ناآشنا به معارف اسلامی و شیفته مکتب‎های بیگانه، به نام اسلام اخلاق می نویسند و تبلیغ می کنند، اما اخلاق بیگانه؛ فلسفه تاریخ می نویسند همان طور؛ فلسفه دین و نبوت می نویسند همان طور؛ اقتصاد می نویسند همان طور؛ سیاست می نویسند همان طور؛ جهان بینی می نویسند همان طور؛ تفسیر قرآن می نویسند همان طور و. ..». (مطهری، 1374: ج 24: 87)

موضوعات: من انقلابی ام  لینک ثابت